های لایت
رویبوس به طور گسترده به دلیل مزایای سلامتی آن شناخته شده است و اغلب توسط بیماران سرطانی و افرادی که در معرض خطر ژنتیکی هستند استفاده می شود. با این حال، ایمنی و اثربخشی رویبوس برای بیماران سرطانی به عوامل بسیاری مانند نشانه سرطان، شیمی درمانی، سایر درمان ها و ژنتیک تومور بستگی دارد. دانستن اینکه برخی از غذاها و مکمل ها، مانند گریپ فروت و اسفناج، ممکن است با داروهای سرطان تداخل ضعیفی داشته باشند و باعث ایجاد واکنش های نامطلوب شوند، بسیار مهم است.
رژیم غذایی برای درمان سرطان بسیار مهم است زیرا می تواند بر نتایج درمان تاثیر بگذارد. بیماران سرطانی باید به دقت غذاها و مکمل های مناسب را انتخاب کرده و در رژیم غذایی خود بگنجانند. به عنوان مثال، رویبوس می تواند برای افرادی که کارسینوم میواپیتلیال اولیه تحت پرتو قرار می گیرند مفید باشد، اما ممکن است برای بیمارانی که پمبرولیزوماب برای آدنوکارسینوم موسینوس اولیه معده دریافت می کنند خوب نباشد. علاوه بر این، در حالی که Rooibos می تواند به افراد دارای یک عامل خطر ژنتیکی "KMT2D" کمک کند، ممکن است برای افرادی که دارای خطر ژنتیکی متفاوت "CREBBP" هستند، پیشنهاد نشود. شخصی سازی برنامه های غذایی بر اساس سلامت، درمان و ژنتیک ضروری است.
درک اینکه تصمیم گیری در مورد مناسب بودن رویبوس برای یک بیمار سرطانی باید فردی باشد بسیار مهم است. عوامل مهمی مانند نوع سرطان، روشهای درمان، ترکیب ژنتیکی، خطرات ژنتیکی، سن، وزن بدن و سبک زندگی در تصمیمگیری برای انتخاب مناسب رویبوس حیاتی هستند. ژنتیک و ژنومیک، به ویژه، قابل توجه است. از آنجایی که این عوامل می توانند تکامل یابند، ضروری است که به طور منظم انتخاب های غذایی را برای مطابقت با تغییرات در وضعیت سلامت و درمان تطبیق دهید.
در نتیجه، یک رویکرد کل نگر به انتخاب های رژیم غذایی حیاتی است، به جای ارزیابی هر ماده فعال به طور جداگانه یا نادیده گرفتن آن، بر روی اثرات کلی همه اجزای فعال در غذاها/مکمل هایی مانند رویبوس تمرکز می شود. این چشم انداز گسترده رویکرد منطقی و علمی تر را برای برنامه ریزی رژیم غذایی برای سرطان تقویت می کند.
بررسی مختصر
استفاده از غذاها و مکمل های گیاهی مانند ویتامین ها، گیاهان، مواد معدنی، پروبیوتیک ها و مکمل های تخصصی مختلف در میان بیماران سرطانی رو به افزایش است. این مکمل ها برای ارائه غلظت بالایی از مواد فعال خاص طراحی شده اند که بسیاری از آنها در غذاهای مختلف نیز وجود دارند. غلظت و تنوع مواد فعال بین غذاها و مکمل ها متفاوت است. غذاها معمولاً طیف وسیعی از مواد فعال را ارائه می دهند اما در غلظت های پایین تر، در حالی که مکمل ها غلظت بالاتری از مواد خاص را ارائه می دهند.
با توجه به عملکردهای علمی و بیولوژیکی متنوع هر ماده فعال در سطح مولکولی، در نظر گرفتن اثرات ترکیبی این اجزا هنگام تصمیم گیری در مورد غذاها و مکمل ها برای خوردن یا نخوردن بسیار مهم است.
این سوال مهم مطرح می شود: آیا باید رویبوس را به عنوان یک ماده غذایی یا مکمل در رژیم غذایی خود بگنجانید؟ اگر استعداد ژنتیکی سرطان مرتبط با ژن KMT2D دارید، آیا مصرف رویبوس توصیه می شود؟ اگر در عوض خطر ژنتیکی شما از ژن CREBBP نشات بگیرد چه؟ آیا در صورت تشخیص آدنوکارسینوم اولیه موسینوس معده یا اگر تشخیص شما کارسینوم میواپیتلیال اولیه باشد، استفاده از رویبوس در رژیم غذایی شما مفید است؟ علاوه بر این، اگر تحت پرتودرمانی هستید یا اگر برنامه درمانی شما از پرتو درمانی به پمبرولیزوماب تغییر کند، مصرف رویبوس شما چگونه باید تنظیم شود؟ تشخیص این نکته ضروری است که ادعاهای ساده انگارانه مانند "رویبوس طبیعی است، بنابراین همیشه مفید است" یا "رویبوس ایمنی را تقویت می کند" برای انتخاب آگاهانه غذا/مکمل کافی نیست.
علاوه بر این، در صورت ایجاد تغییرات در رژیم درمانی، ارزیابی مجدد مناسب بودن گنجاندن رویبوس در رژیم غذایی ضروری است. به طور خلاصه، هنگام تصمیم گیری در مورد گنجاندن غذاها یا مکمل هایی مانند رویبوس در رژیم غذایی خود برای مزایای آن، باید اثرات بیوشیمیایی کلی همه مواد تشکیل دهنده را در نظر بگیرید، عواملی مانند نوع سرطان، درمان های خاصی که تحت آن قرار می گیرید، استعدادهای ژنتیکی. و انتخاب سبک زندگی
سرطان
سرطان همچنان یک چالش مهم در زمینه پزشکی است و اغلب باعث ایجاد اضطراب گسترده می شود. با این حال، پیشرفت های اخیر نتایج درمان را بهبود بخشیده است، به ویژه از طریق رویکردهای درمانی شخصی، روش های نظارت غیرتهاجمی با استفاده از نمونه های خون و بزاق، و توسعه ایمونوتراپی. تشخیص زودهنگام و مداخله به موقع در تأثیر مثبت بر نتایج کلی درمان بسیار مهم بوده است.
آزمایشات ژنتیکی نوید قابل توجهی در ارزیابی خطر ابتلا به سرطان و استعداد ابتلا به سرطان در مراحل اولیه می دهد. با این حال، برای بسیاری از افراد با استعدادهای خانوادگی و ژنتیکی به سرطان، گزینههای مداخله درمانی، حتی با نظارت منظم، اغلب محدود است یا وجود ندارد. پس از تشخیص نوع خاصی از سرطان، مانند کارسینوم میواپیتلیال اولیه یا آدنوکارسینوم موسینوس اولیه معده، استراتژیهای درمانی باید بر اساس ژنتیک تومور، مرحله بیماری و همچنین عواملی مانند سن و جنسیت شخصیسازی شوند.
پس از درمان، نظارت مداوم برای تشخیص هر گونه علائم عود سرطان و اطلاع رسانی تصمیمات بعدی ضروری است. بسیاری از بیماران سرطانی و کسانی که در معرض خطر هستند، اغلب به دنبال مشاوره در مورد گنجاندن برخی غذاها و مکملها در رژیم غذایی خود هستند که نقش مهمی در فرآیند تصمیمگیری کلی آنها در مورد مدیریت سلامت دارد.
سوال مهم این است که آیا هنگام تصمیم گیری در مورد انتخاب های غذایی، مانند رویبوس، خطرات ژنتیکی و تشخیص سرطان خاص را فاکتور بگیریم. آیا خطر ژنتیکی سرطان ناشی از جهش در KMT2D پیامدهای مسیر بیوشیمیایی مشابهی با جهش در CREBBP دارد؟ از نقطه نظر تغذیه، آیا خطر مرتبط با کارسینوم میواپیتلیال اولیه با آدنوکارسینوم موسینوس اولیه معده برابر است؟ علاوه بر این، آیا ملاحظات رژیم غذایی برای کسانی که تحت پمبرولیزوماب قرار میگیرند مانند کسانی که رادیواکتیو دریافت میکنند، باقی میماند؟ این ملاحظات در انتخاب غذایی آگاهانه برای افراد با خطرات ژنتیکی مختلف و درمانهای سرطان بسیار مهم است.
رویبوس - یک مکمل غذایی
مکمل رویبوس شامل طیف وسیعی از مواد فعال از جمله تیمول، میرسن، لینالول، ایزوویتکسین و کوئرستین است که هر کدام در غلظتهای متفاوتی وجود دارند. این مواد بر مسیرهای مولکولی، به ویژه سیگنالینگ PI3K-AKT-MTOR، سیگنالینگ اینترفرون، سیگنالینگ TGFB و آپوپتوز تأثیر میگذارند که جنبههای حیاتی سرطان را در سطح سلولی، مانند رشد تومور، گسترش و مرگ سلولی تنظیم میکنند. با توجه به این تأثیر بیولوژیکی، انتخاب مکملهای مناسب مانند رویبوس، به تنهایی یا در ترکیب، به یک تصمیم حیاتی در زمینه تغذیه سرطان تبدیل میشود. هنگام در نظر گرفتن استفاده از رویبوس برای سرطان، توجه به این عوامل و مکانیسم های مختلف ضروری است. این به این دلیل است که، مشابه درمانهای سرطان، استفاده از رویبوس یک تصمیم جهانی مناسب برای همه سرطانها نیست، اما باید شخصیسازی شود.
انتخاب مکمل های رویبوس
پرداختن به این سوال "چه زمانی باید از رویبوس در زمینه سرطان اجتناب کنم" چالش برانگیز است زیرا پاسخ بسیار فردی است - به سادگی "بستگی دارد!". مشابه اینکه درمان سرطان ممکن است برای هر بیمار موثر نباشد، ارتباط و ایمنی یا مزایای رویبوس بسته به شرایط شخصی متفاوت است. عواملی مانند نوع خاص سرطان، استعدادهای ژنتیکی، درمانهای فعلی، سایر مکملهای مصرفشده، عادات سبک زندگی، BMI، و هر گونه آلرژی، همگی در تعیین مناسب بودن یا اجتناب از مصرف رویبوس نقش دارند و بر اهمیت توجه شخصی در چنین تصمیماتی
غذاهایی که بعد از تشخیص سرطان باید خورد!
هیچ دو سرطانی یکسان نیستند. فراتر از دستورالعمل های معمول تغذیه برای همه باشید و با اطمینان تصمیمات شخصی در مورد غذا و مکمل ها بگیرید.
1. آیا مکمل های رویبوس برای بیمارانی که تحت درمان با پمبرولیزوماب قرار می گیرند مفید خواهد بود؟
آدنوکارسینوم موسینوس اولیه معده با جهش های ژنتیکی خاصی مشخص می شود، یعنی GRIN3A، TMEM26 و TP53، که منجر به تغییرات در مسیرهای بیوشیمیایی، به ویژه سیگنالینگ اینترفرون، نقاط بازرسی چرخه سلولی و آپوپتوز می شود. اثربخشی درمان سرطان، مانند پمبرولیزوماب، به مکانیسم اثر آن در این مسیرهای خاص بستگی دارد. استراتژی ایدهآل شامل همراستایی اقدامات درمان با مسیرهایی است که منجر به سرطان میشود، در نتیجه از یک رویکرد شخصی و مؤثر اطمینان حاصل میشود. در چنین سناریوهایی، اجتناب از غذاها یا مکمل های غذایی که ممکن است اثرات درمان را خنثی کنند یا این همسویی را کاهش دهند، بسیار مهم است. به عنوان مثال، مکمل رویبوس، که بر سیگنال دهی اینترفرون تأثیر می گذارد، ممکن است در مورد آدنوکارسینوم موسینوس اولیه معده هنگام تحت درمان با پمبرولیزوماب، انتخاب مناسبی نباشد. این به این دلیل است که ممکن است پیشرفت بیماری را تشدید کند یا در اثربخشی درمان اختلال ایجاد کند. هنگام انتخاب یک برنامه غذایی، مهم است که عواملی مانند نوع سرطان، درمان های مداوم، سن، جنسیت، BMI، شیوه زندگی و هر گونه جهش ژنتیکی شناخته شده را در نظر بگیرید.
2. آیا مکملهای رویبوس برای بیمارانی که تحت درمان پرتودرمانی قرار میگیرند، برای سرطان اولیه میواپیتلیال مفید خواهد بود؟
کارسینوم میواپیتلیال اولیه با جهشهای ژنتیکی خاصی مانند HRAS، PIK3CA و STAG2 شناسایی میشود که منجر به تغییرات در مسیرهای بیوشیمیایی، بهویژه سیگنالدهی PI3K-AKT-MTOR، سیگنالدهی فاکتور رشد، سیگنالدهی گیرندههای جفت شده با پروتئین G، سیگنالدهی گیرندههای پروتئینی G و Hematopogenesis میشود. اثربخشی یک درمان سرطان، مانند پرتو، با تعامل آن با این مسیرها تعیین می شود. هدف این است که اطمینان حاصل شود که درمان به خوبی با مسیرهایی که سرطان را هدایت می کند، هماهنگ است و یک رویکرد درمانی شخصی را امکان پذیر می کند. در این زمینه، غذاها یا مکمل هایی که با درمان سازگار هستند یا این همسویی را تقویت می کنند باید در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، مکمل Rooibos یک گزینه منطقی برای کسانی است که سرطان اولیه میواپیتلیال تحت پرتو قرار می گیرند. این به این دلیل است که رویبوس مسیرهایی مانند سیگنالینگ PI3K-AKT-MTOR را تحت تأثیر قرار می دهد، که می تواند عوامل ایجاد کننده کارسینوم میواپیتلیال اولیه را مهار کند یا به اثربخشی تابش کمک کند.
3. آیا مکمل های رویبوس برای افراد سالم با خطر ژنتیکی مرتبط با جهش CREBBP ایمن هستند؟
شرکت های مختلف پانل های ژنی را برای ارزیابی خطر ژنتیکی انواع مختلف سرطان ارائه می دهند. این پانل ها شامل ژن های مرتبط با سرطان سینه، تخمدان، رحم، پروستات و دستگاه گوارش است. آزمایش این ژن ها می تواند تشخیص را تایید کند و راهبردهای درمانی و مدیریتی را ارائه دهد. شناسایی گونهای که باعث بیماری میشود میتواند به آزمایش و تشخیص بستگانی که ممکن است در معرض خطر باشند کمک کند. ژن CREBBP معمولا در این پانل ها برای ارزیابی خطر سرطان گنجانده می شود.
جهش در ژن CREBBP بر مسیرها یا فرآیندهای بیوشیمیایی مانند سیگنال دهی TGFB و استیلاسیون هیستون/پروتئین تأثیر می گذارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد سرطان در سطح مولکولی نقش دارند. هنگامی که یک پانل ژنتیکی یک جهش در CREBBP مرتبط با افزایش خطر لنفوم فولیکولی را شناسایی می کند، منطق علمی نشان می دهد از مصرف مکمل رویبوس اجتناب کنید. این به این دلیل است که مکمل رویبوس بر مسیرهایی مانند سیگنالینگ TGFB تأثیر می گذارد، که می تواند منجر به اثرات نامطلوب در زمینه جهش CREBBP و شرایط سرطان مرتبط شود.
4. آیا مکمل های رویبوس برای افراد سالم با خطر ژنتیکی مرتبط با جهش KMT2D ایمن هستند؟
KMT2D نقش مهمی در ارزیابی خطر سرطان ایفا می کند. جهش در KMT2D می تواند مسیرهای بیوشیمیایی حیاتی، از جمله آپوپتوز و متیلاسیون هیستون انکوژنیک را مختل کند، که بر رشد سرطان تأثیر می گذارد. اگر پانل ژنتیکی شما جهشهایی را در KMT2D مرتبط با سرطان ادراری مثانه نشان داد، مکملهای رویبوس را در برنامه غذایی خود بگنجانید. این مکملها میتوانند به طور مثبت بر مسیرهایی مانند آپوپتوز تأثیر بگذارند، و با ارائه پشتیبانی مرتبط برای افراد مبتلا به جهش KMT2D و نگرانیهای مربوط به سلامت، سودمند باشند.
در نتیجه
دو نکته مهم که باید به خاطر بسپارید این است که درمان سرطان و تغذیه هرگز برای همه یکسان نیست. تغذیه، از جمله غذا و مکملهایی مانند رویبوس، ابزار مؤثری است که میتواند توسط شما در هنگام مواجهه با سرطان کنترل شود.
"چی بخورم؟" رایج ترین سوالی است که بیماران سرطانی و در معرض خطر ابتلا به سرطان می پرسند. پاسخ صحیح این است که به عواملی مانند نوع سرطان، ژنتیک تومور، درمان های فعلی، آلرژی ها، سبک زندگی و BMI بستگی دارد.
با کلیک بر روی پیوند زیر و پاسخ دادن به سوالات مربوط به نوع سرطان، درمان، شیوه زندگی، آلرژی، سن و جنسیت، شخصی سازی تغذیه خود را برای سرطان از افزونه دریافت کنید.
تغذیه شخصی برای سرطان!
سرطان با گذشت زمان تغییر می کند. تغذیه خود را بر اساس نشانه های سرطان، درمان ها، شیوه زندگی، ترجیحات غذایی، آلرژی ها و سایر عوامل سفارشی و تغییر دهید.
منابع
- چشم انداز مولکولی سرطان های عود کننده و متاستاتیک سر و گردن: بینش هایی از یک پلت فرم توالی یابی دقیق انکولوژی.
- لینالول از طریق تولید استرس اکسیداتیو و مدولاسیون مسیرهای Ras/MAPK و Akt/mTOR باعث توقف چرخه سلولی و آپوپتوز در سلولهای HepG2 میشود.
- مکانیسمهای مسیر PI3-K/AKT و مقاومت در برابر تشعشع در سرطان ریه سلولهای غیر کوچک.
- cbioportal برای ژنومیک سرطان
- cbioportal برای ژنومیک سرطان
- تجزیه و تحلیل پان سرطان کل ژنوم
- اثر پیشگیرانه لینالول بر سرطان زایی پوست با واسطه UVB حاد و مزمن در موش های آلبینو سوئیسی.
- [درمان جراحی اپن بایت].
- لینالول با فعال کردن ایمنی ضد تومور، اثرات سیتوتوکسیک از خود نشان می دهد.
- مسیر SIRT3-SOD2-ROS در مرگ آپوپتوز سلول گلیوما ناشی از لینالول نقش دارد.